دریا

 ایران نیستم. در متلی کنار دریا ساکنم. پیش روم تصویریست از دریایی به رنگ آبی لاجروردی با ساحلی پوشیده از شنهایی کرم رنگ... به قدری این دریا زیبا و قشنگه که آدم دلش می‌خواد مدتها بهش خیره بشه و یه لحظه چشم ازش برنداره. تو ساحل، تک و توک آدمایی رو میبینی که تنهایی یا دو نفری دارند روی شنها قدم می‌زنن و از تنهایی خودشون یا از وجود همدیگه نهایت لذت رو می‌برند. من اما رو بالکن اتاقم ایستادم و ناظرم بر این تصاویر زیبا؛ و هم‌الان و در این لحظه، ذهنم خالیه از هر فکر و خیالی و در عوض پرم از آرامش، پرم از لذت و پرم از احساس پر شور جوونی... یکباره هوس میکنم دستها رو از دو طرف باز کنم و یه نفس عمیــــــــــــــق بکشم، همین کار و میکنم و ... ییهـــــــو؛ از خواب بیدار میشم! تازگیا خوابای جالب و نشاط‌ آوری می‌بینم که هر کدومشون کلی بهم آرامش میدن و تا چند روز شارژ شارژ نگهم می‌دارند. دلیلش هرچی که هست مطمئنا خیال راحت نمیتونه باشه چون روزهای خوبی رو پشت سر نذاشتم ولی دیدن این خوابای خوشگل باعث شده که بتونم لحظات سخت رو تحمل کنم و چقدر من ممنونشونم. خدایا مرسی که برام انرژی مثبت میفرسی.

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد رضا یکشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 10:52 ق.ظ http://myhut.blogfa.com

پارتیتون کلفته دیگه پیش خدا.

سفر خوش بگذره..

دیگه دیگه:) :دی
ممنون:)

بارون شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:57 ب.ظ

قربونت بشم تو اینجا هم هنوز می نویسی؟ خیلی وقته ندیدمش.

بارون شنبه 21 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 05:59 ب.ظ

آخ ببخشید. مثل اینکه فقط به دلیل تغییر رنگ این فکر رو کردم که یک وبلاگ دیگه هم داری. معععععععذرت.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد